شرق: زن جوان برای اینکه به مخالفتهایش برای ازدواج خواهرش پایان دهد خواستگار او را به ارتکاب جنایت مجبور کرد. کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی زاهدان شامگاه روز هشتم بهمن سال گذشته در جریان قتل مرد جوانی در خانهاش قرار گرفتند و به آنجا رفتند. آنها پیکر خونین این مرد را که سلیمان نام داشت در حالی مشاهده کردند که آثار اصابت چند ضربه چاقو بر پیکرش مشهود بود. نخستین کسی که در جریان تحقیقات تحت بازجویی قرار گرفت همسر سلیمان بود. این زن که منیره نام دارد در زمان وقوع جنایت در منزل حضور داشت و میتوانست سرنخهای مهمی را در اختیار پلیس قرار دهد اما وی مدعی شد قاتلان را اگرچه دیده، ولی نشناخته است. او گفت: «من و سلیمان در خانه نشسته بودیم که ناگهان دو مرد وارد منزلمان شدند. من نمیدانم آنها چطور توانستند خودشان را داخل خانه برسانند. آنها سلاح و چاقو در دست داشتند و من و شوهرم را تهدید کردند. آن دو مرد که با نقاب صورتهایشان را پوشانده بودند مرا به یک اتاق بردند و در آنجا حبس کردند. بعد از آن فقط صدای داد و فریادهای سلیمان را میشنیدم اما بعد از چند دقیقه همه جا ساکت شد و من با این خیال که مردان ناشناس رفتهاند در اتاق را باز کردم و وقتی بیرون آمدم جسد همسرم را دیدم.»
ادعاهایی که منیره مطرح میکرد بیشتر شبیه به داستانی ساختگی بود و کارآگاهان را در برابر چند نکته مبهم قرار داد. نخست آنکه هیچ نشانهای از اینکه مردان ناشناس وارد خانه شدهاند وجود نداشت. همه درها و پنجرهها سالم بود و وسایل خانه نیز به هم نریخته بود. علاوه بر این متهمان احتمالی هیچ سرقتی انجام نداده بودند و انگیزه آنها از این جنایت مجهول بود. سومین نکته این بود که اگر قاتلان آنطور که منیره میگوید او را در اتاق حبس و در را از پشت قفل کرده بودند این زن بعد از فرار آنها چطور توانست در را باز کند.
مجموع این نکات سبب شد ظن کارآگاهان نسبت به همسر مقتول برانگیخته شود اما در بدو تحقیقات مدرکی علیه این زن وجود نداشت به همین دلیل افسران جنایی جنازه سلیمان را به پزشکی قانونی منتقل کردند و زن جوان را زیرنظر گرفتند تا بلکه سرنخی علیه او به دست آید. از سویی پلیس درباره دیگر فرضیههای موجود نیز به تحقیق پرداخت و این موضوع را بررسی کرد که شاید مرد جوان قربانی تسویهحساب و اختلافات شخصی شده است اما مقتول با هیچکس اختلاف نداشت و بهنظر نمیرسید دشمنی انگیزه این جنایت باشد.
کارآگاهان در ادامه با پرسوجو از اقوام مقتول متوجه شدند این مرد از مدتی قبل با منیره اختلاف داشت و کشمکشهای آنها به شدت بالا گرفته بود به این ترتیب زن جوان چند روز قبل بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. او این دفعه نیز خودش را بیگناه معرفی و همان داستانی را که روز اول تعریف کرده بود، بازگو کرد. با این وجود تحقیقات از وی ادامه یافت تا اینکه او بالاخره اسرار قتل شوهرش را فاش کرد و گفت: «از مدتی قبل با سلیمان دچار اختلاف شده بودم و دیگر نمیتوانستم زندگی در کنار او را تحمل کنم برای همین دنبال راهی میگشتم تا از این وضعیت نجات پیدا کنم تا اینکه فکری به ذهنم رسید. خواستگاری برای خواهرم پیدا شده بود که او را به شدت دوست داشت اما من با ازدواج آنها مخالفت کردم و تمام تلاشم را به کار گرفتم تا این وصلت انجام نشود. خواستگار خواهرم که فرهاد نام دارد وقتی اوضاع را اینگونه دید تصمیم گرفت با من مذاکره کند من هم به او گفتم فقط به این شرط با ازدواج او و خواهرم موافقت میکنم که او شوهرم را بکشد. فرهاد هم خواستهام را قبول کرد و سلیمان را به قتل رساند.»
ماموران بعد از شنیدن این اعترافات فرهاد را بازداشت کردند. او ضمن اعتراف به قتل گفت: «من برای اینکه بتوانم با دختر موردعلاقهام ازدواج کنم حاضر بودم هر کاری را انجام بدهم و هر شرطی را قبول کنم برای همین وقتی منیره به من گفت باید شوهرش را به قتل برسانم مخالفتی نکردم. شب حادثه او در خانهشان را باز گذاشت و من مخفیانه وارد منزل شدم و چند ضربه چاقو به سلیمان زدم و فرار کردم. منیره به من قول داده بود طوری صحنهسازی میکند که کسی متوجه اصل ماجرا نشود اما بالاخره او اعتراف کرد و باعث دستگیری من شد.»بنا بر این گزارش هم اکنون دو متهم در بازداشت بهسر میبرند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.