اين 10 روستاي ناشناخته
تقريبا همه ما دستكم يك بار ساحل خزر يا غار عليصدر يا يكي از بناهاي تاريخي شيراز و اصفهان و يزد را ديدهايم و نام كندوان و ميمند و ماسوله و ابيانه و جواهرده را شنيدهايم و ميدانيم آسيابهاي آبي شگفتانگيز و شهر سوخته و زندان حضرت سليمان و آرامگاه دانيال نبي(ع) كجاست، اما گردشگري در ايران، تنها در اين چند منطقه خلاصه نميشود و براي اثباتش كافي است بدانيد تنها در وصف روستاهاي هدف گردشگري كشورمان و عشايرش، مجموعهاي هشت جلدي نوشته شده و هنوز بسياري از اين روستاها معرفي نشده و گمنام ماندهاند.
مطالعه همين كتابها بود كه باعث شد به خيالمان برسد امسال مسافران نوروزي را دعوت كنيم، علاوه بر پاتوقهاي هميشگي سفرشان، به 10 روستاي ناشناخته، اما مناسب گردشگري هم سري بزنند، از طبيعت دستنخورده لذت ببرند و همان وقت هم يادي از ما كنند.
پيش از آغاز سفرمان، لازم است از اينكه خيلي از استانها و روستاهايشان را به دليل محدوديت جا، از قلم انداختهايم، از هموطنانمان عذرخواهي كنيم. اكنون گاه رفتن است، بار سفر را بستيد؟ آمادهايد راه بيفتيم؟
مطالعه همين كتابها بود كه باعث شد به خيالمان برسد امسال مسافران نوروزي را دعوت كنيم، علاوه بر پاتوقهاي هميشگي سفرشان، به 10 روستاي ناشناخته، اما مناسب گردشگري هم سري بزنند، از طبيعت دستنخورده لذت ببرند و همان وقت هم يادي از ما كنند.
پيش از آغاز سفرمان، لازم است از اينكه خيلي از استانها و روستاهايشان را به دليل محدوديت جا، از قلم انداختهايم، از هموطنانمان عذرخواهي كنيم. اكنون گاه رفتن است، بار سفر را بستيد؟ آمادهايد راه بيفتيم؟
كرمانشاه ـ هجيج
كفشهايتان لنگه به لنگه نميشود
در يكي از وبنوشتهها درباره هجيج، قصهاي هست كه ميگويد، پانصد سال پيش در هجيج، آسمان خسيس شد و خشكسالي بيداد كرد. اهالي روستا سراغ مردي متدين كه نسبش به امام موسي كاظم(ع) ميرسيد، رفتند تا براي باريدن باران، دعا كند. مرد دعا كرد و چشمهاي پر آب، دل خاك را شكافت و مرد از همان وقت، صاحب احترامي ويژه ميان مردم شد و حتي پس از مرگش، بقعهاي به يادش ساختند به نام «بقعه سيدعبدالله» يا «بقعه كوسه هجيج».
كسي نميداند اين ماجرا درباره روستاي هجيج و بقعه سيدعبدالله در كنار رودخانه سيروان، راست است يا تنها قصهاي ساده است براي سنگين شدن پلكهاي بچههاي هجيجي، وقت خواب. مهم اين است كه اهالي هجيج، اهل تسنن هستند، اما به امامزادهشان احترام ميگذارند واين بقعه از پنج قرن پيش تاكنون سرپا بوده است و زيارتگاه دوستدارانش.
كسي نميداند اين ماجرا درباره روستاي هجيج و بقعه سيدعبدالله در كنار رودخانه سيروان، راست است يا تنها قصهاي ساده است براي سنگين شدن پلكهاي بچههاي هجيجي، وقت خواب. مهم اين است كه اهالي هجيج، اهل تسنن هستند، اما به امامزادهشان احترام ميگذارند واين بقعه از پنج قرن پيش تاكنون سرپا بوده است و زيارتگاه دوستدارانش.
چند كار واجب است كه به محض رسيدن به هجيج بايد انجام دهيد، نخست اين كه دستكم يك جفت گيوه مرغوب بخريد، چون پيشه بيشتر هجيجيها، دوختن همين گيوههاي فوقالعاده است، دوم به چراگاههاي خوشمنظره «پياز دول ميشا» و «گاول» و آبشار بل در نزديكي روستا كه آب معدني شفابخش دارد، سري بزنيد و سوم اگر فرصت كرديد از يكي از قديمهاي ده بپرسيد چرا هجيجيها قابهاي در و پنجره همه خانههاي روستا را آبي آسماني ميكنند؟
گيلان ـ قلعه رودخان
افسون ميشويد
طوري نميشود، هيچكس نميفهمد، فقط چند لحظه موتور خيالپردازيتان را روشن كنيد و خودتان را به ما بسپريد تا پيشنهادمان را براي شما توصيف كنيم. آمادهايد؟
امروز صبح شما از طرف فومن راه افتادهايد و از روستاي حيدركلات گذشتهايد، در پارك جنگلي قلعهرودخان هستيد و از روي پل چوبي رودخانه رد شدهايد و آن ترس عميق و خواستني از جريان تند آب خنك رودخانه زير پايتان را تجربه كردهايد.
امروز صبح شما از طرف فومن راه افتادهايد و از روستاي حيدركلات گذشتهايد، در پارك جنگلي قلعهرودخان هستيد و از روي پل چوبي رودخانه رد شدهايد و آن ترس عميق و خواستني از جريان تند آب خنك رودخانه زير پايتان را تجربه كردهايد.
از همين جا، همين سنگفرش زير پايتان، دالان بهشت آغاز ميشود؛ دالاني سبز كه سرشاخههاي درهمپيچيده درختان، آن را براي شما آذين بستهاند. بگذاريد آن سبز دلاويز چشمهايتان را بنوازد، بگذاريد ريههايتان از نفس گياهان انباشه شود و قدم تند كنيد تا به پلههاي قلعه رودخان، باشكوهترين دژ نظامي استان گيلان، برسيد. پلهها زيادند و شايد هم به همين دليل به آن قلعه هزار پله گفتهاند، اما مطمئن باشيد طبيعت اطراف و قلعه عظيم و خزهبسته بالاي تپه، چنان افسونتان ميكند كه مثل مسخشدهها، پلهها را با سرعت بالا ميرويد و خستگي را از ياد ميبريد.
خب، حالا خيالپردازي را تمام كنيد و تنها به يك پرسش ما پاسخ دهيد؛ چرا وقتي از نعمت زنده بودن برخورداريد و خبر داريد اين همه زيبايي در جايي از كشور، انتظارتان را ميكشد، در خانه نشستهايد و ترجيح ميدهيد در رويا سير كنيد؟ مگر تا قلعه رودخان چقدر راه است؟!
خب، حالا خيالپردازي را تمام كنيد و تنها به يك پرسش ما پاسخ دهيد؛ چرا وقتي از نعمت زنده بودن برخورداريد و خبر داريد اين همه زيبايي در جايي از كشور، انتظارتان را ميكشد، در خانه نشستهايد و ترجيح ميدهيد در رويا سير كنيد؟ مگر تا قلعه رودخان چقدر راه است؟!
آذربايجان غربي ـ سهولان
به كبوترها احترام بگذاريد
كردها ميگويند سهولان به زبان آنها به معناي يخبندان است كه احتمالا دليل گذاشتن اين نام بر روستاي چهارصد ساله سهولان، آب و هواي سرد آن است كه اگر شما اين پيشنهاد را بپذيريد و به آنجا برويد، به خوبي تجربهاش ميكنيد.
وقتي مسافر دنياي اسرارآميز غار سهولان شديد، چه در دالانهاي تو در توي بخش خشك آن پرسه ميزديد، چه سوار قايق در حوضچههايش شديد، به ياد داشته باشيد به كبوترها و آرامششان احترام بگذاريد، چون آنها ساكنان اصلي سهولان به شمار ميروند و در نقاط گوناگونش لانه ساختهاند، به همين خاطر هم اهالي به اين غار «كوتهكوتر» يا «لانه كبوتر» گفتهاند!
براي سفر به روستاي سهولان، بايد آنقدر در جاده بوكان مهاباد برانيد تا به فرعي برسيد كه به روستاي عيسي كندي ميرسد و همين جاده را اگر ادامه دهيد، سهولان در انتظار شماست.
وقتي مسافر دنياي اسرارآميز غار سهولان شديد، چه در دالانهاي تو در توي بخش خشك آن پرسه ميزديد، چه سوار قايق در حوضچههايش شديد، به ياد داشته باشيد به كبوترها و آرامششان احترام بگذاريد، چون آنها ساكنان اصلي سهولان به شمار ميروند و در نقاط گوناگونش لانه ساختهاند، به همين خاطر هم اهالي به اين غار «كوتهكوتر» يا «لانه كبوتر» گفتهاند!
براي سفر به روستاي سهولان، بايد آنقدر در جاده بوكان مهاباد برانيد تا به فرعي برسيد كه به روستاي عيسي كندي ميرسد و همين جاده را اگر ادامه دهيد، سهولان در انتظار شماست.
تهران ـ كر كبود
همخواني موزون آب و سنگ
هر كس در ديدار از كر كبود از توابع بخش طالقان ساوجبلاغ در استان تهران درباره اينكه مهمترين جاذبه گردشگري روستا كدام است، نظري دارد، اما از نظر ما، زيباترين اجزاي روستا، معماري سنتي خانههاي آن، درختهاي تنومند كهنسالش با سايههاي پربركت و كوچههاي خاكي و شيبداري است كه ديوانهوار پيچ و تاب ميخورند، پله ميشوند، حياط ميشوند، يا به دل كوه ميزنند و به آبشار كر در هفتصد متري شمال شرقي روستا يا يخچالهاي طبيعي آن در شمالش ميرسند.
آبشار كر سي تا پنجاه متر ارتفاع دارد و صداي ريزش آبش آنقدر بلند است كه با نيم ساعت گوش كردن به آن تا پايان روز در خواب و بيداري زمزمهاش در گوشهايتان تكرار ميشود.
روستاي كر كبود كه به دليل قرار گرفتن در دامنه كوه، آب و هوايي دلپذير دارد، از مسير اتوبان كرج ـ قزوين و از راه شهرستان طالقان قابل دسترسي است. فراموش نكنيد شما به روستايي دعوت شدهايد كه حدود 1100 سال قدمت دارد با دو امامزاده به نامهاي امامزاده زيد ابراهيم و امامزاده شاه محمد حنفيه و البته آرامگاه ملا يغمايي كر كبودي هم در قبرستان تاريخي روستا واقع شده است.
امامزاده زيد ابراهيم در مركز روستاست و نسبش بنا به گفتههاي اهالي، به امام موسي كاظم(ع) ميرسد، اما آرامگاه امامزاده شاه محمد حنفيه در ارتفاعات شمال شرقي روستا معروف به كوه عقيق قرار دارد، علاوه بر همه اينها، روستا حمامي تاريخي هم دارد كه متعلق به دوره قاجار است.
روستاي كر كبود كه به دليل قرار گرفتن در دامنه كوه، آب و هوايي دلپذير دارد، از مسير اتوبان كرج ـ قزوين و از راه شهرستان طالقان قابل دسترسي است. فراموش نكنيد شما به روستايي دعوت شدهايد كه حدود 1100 سال قدمت دارد با دو امامزاده به نامهاي امامزاده زيد ابراهيم و امامزاده شاه محمد حنفيه و البته آرامگاه ملا يغمايي كر كبودي هم در قبرستان تاريخي روستا واقع شده است.
امامزاده زيد ابراهيم در مركز روستاست و نسبش بنا به گفتههاي اهالي، به امام موسي كاظم(ع) ميرسد، اما آرامگاه امامزاده شاه محمد حنفيه در ارتفاعات شمال شرقي روستا معروف به كوه عقيق قرار دارد، علاوه بر همه اينها، روستا حمامي تاريخي هم دارد كه متعلق به دوره قاجار است.
چهارمحال و بختياري ـ آتشگاه
خانه آبشارها
طبيعت در تبديل آتشگاه به يكي از جذابترين مكانهاي گردشگري چهارمحال و بختياري نقش اساسي داشته است. درختان كهنسال بلوط و گردو و بنه در سراسر دره تنگي كه روستا در آن واقع شده، كوههاي شورم جلا و دريك در جنوب و شمال روستا و حتي جنس آهكي آنها كه سبب به وجود آوردن غارها و آبشارهاي متعدد در منطقه شده، همگي از جاذبههاي بينظير اين منطقه به شمار ميروند.
اگر خواستيد از آتشگاه سوغاتي بخريد، از اهالي سراغ گياهان معطر و دارويي يا شير و پنير و ماست و دوغ محلي يا گليمهاي ساده و بادوامشان را بگيريد. براي سفر به اين روستا، بايد به شهرستان لردگان برويد و از آنجا دو جاده هست كه شما را به آتشگاه ميرساند، اولي كه طولانيتر است جادهاي است كه از روستاهاي منجر موثي و كيهان و چلهگاه و كلار و چمنبيد و دره نامدار و قلعه سوخته و باغ كاج و ده كهنه ميگذرد و جاده دوم كه كوتاهتر است، از لردگان و ميلاس و سردشت و آبزا و دلي رد ميشود و به آتشگاه ميرسد.
اگر خواستيد از آتشگاه سوغاتي بخريد، از اهالي سراغ گياهان معطر و دارويي يا شير و پنير و ماست و دوغ محلي يا گليمهاي ساده و بادوامشان را بگيريد. براي سفر به اين روستا، بايد به شهرستان لردگان برويد و از آنجا دو جاده هست كه شما را به آتشگاه ميرساند، اولي كه طولانيتر است جادهاي است كه از روستاهاي منجر موثي و كيهان و چلهگاه و كلار و چمنبيد و دره نامدار و قلعه سوخته و باغ كاج و ده كهنه ميگذرد و جاده دوم كه كوتاهتر است، از لردگان و ميلاس و سردشت و آبزا و دلي رد ميشود و به آتشگاه ميرسد.
خراسان شمالي ـ دركش
داروخانه سرسبز
سيستان و بلوچستان ـ تيس
از خانه جنها تا خلوت با دريا
آنجا روي يكي از آن صخرههاي آهكي بلند كه هنوز از پسمانده آفتاب ظهر گرمند، گوشهاي دنج و خلوت پيدا ميكني و مينشيني و خورشيد را نگاه ميكني كه سرخ و لرزان و بي هيچ تقلايي در دريا غرق ميشود و به صداي موجهايي گوش ميكني كه آرام و منظم بر تن صخرهها ميكوبند و اگر حوصله داشتي به بلوچهاي سپيدپوشي كه با دست پر از دريا برميگردند، «خداقوت» ميگويي، اما همه اين توصيفها حتي گوشهاي از زيباييهاي روستاي ساحلي تيس، از توابع بخش مركزي شهرستان چابهار در سيستانوبلوچستان نميشوند و حتما پيشينيان ما هم اين را فهميدهاند كه از 2500 سال پيش در تيس ساكن شدهاند و به آن گاهي بندر تيزيا گفتهاند و گاهي تيز و گاهي تسي.
تيس، سه قلعه باستاني مهم دارد؛ اولي قلعه تيس است كه سبك معمارياش نشان ميدهد، به دوره سلجوقي تعلق دارد، دومين قلعه، «پيروز گت» نام دارد كه به غير كوهنوردها پيشنهاد نميكنيم از داخلش بازديد كنند، چون راه ورود به آن سخت و خطرناك است، قلعه سوم، «بلوچ گت» است كه بالاي كوه قرار گرفته و دو مقبره هرمي كوچك هم در آن ساخته شده است.
انتخاب سفر به تيس ـ كه از طرف نيكشهر و جاده چابهار ـ كنارك جادهاي آسفالته دارد ـ با خودتان است، اما فقط اين هشدار را بشنويد كه اگر به تيس نرويد، نه مقابر جناني گچ را (كه به باور اهالي، محل سكونت جنها بوده) ميبينيد، نه پيلبند را، نه سدهاي تيس را، نه غارهاي بان مسيتي و نقاشيهاي عجيب و غريب داخلشان را، نه چاه باستاني تيس كوپان را و نه حتي گورهاي مرموز تپه نهادي را. حالا تصميمتان چيست؟ چمدان ها را ميبنديد يا نه؟
انتخاب سفر به تيس ـ كه از طرف نيكشهر و جاده چابهار ـ كنارك جادهاي آسفالته دارد ـ با خودتان است، اما فقط اين هشدار را بشنويد كه اگر به تيس نرويد، نه مقابر جناني گچ را (كه به باور اهالي، محل سكونت جنها بوده) ميبينيد، نه پيلبند را، نه سدهاي تيس را، نه غارهاي بان مسيتي و نقاشيهاي عجيب و غريب داخلشان را، نه چاه باستاني تيس كوپان را و نه حتي گورهاي مرموز تپه نهادي را. حالا تصميمتان چيست؟ چمدان ها را ميبنديد يا نه؟
فارس ـ سرمشهد
يك مرد با دو شير مرده
متون قديمي نشان ميدهد روزگاري اين منطقه مورد توجه پادشاهان هخامنشي و ساساني بوده است و در آن بناهاي گوناگوني ساختهاند كه بقاياي آنها هنوز در اطراف سرمشهد ديده ميشود و از آن جمله ميتوان به تپه باستاني تل نقارهخانه، آتشكده، تل خاموش، قنات سرمشهد، تل خندق و كاروانسراي كوشك اشاره كرد. در شش كيلومتري شمال شرقي روستا هم، باستانشناسان شهري كهن به نام «قندجان» را از دل خاك بيرون آوردهاند كه از ديدن آن پشيمان نخواهيد شد.
كردستان ـ پالنگان
پله پله تا بهشت
واقعا عجيب نيست كه هنوز هم وقتي ميپرسي: «كدام روستاي ايران معماري پلكاني دارد؟» همه بلافاصله ميگويند: «ماسوله»!. فكر ميكنيد چند نفر در پاسخ به اين پرسش، از روستاي پالنگان از توابع بخش مركزي شهرستان كامياران استان كردستان، يادي ميكنند؟ فكر ميكنيد چند نفر ميدانند اين روستا گوشهاي از بهشت است؟ چند نفر خبر دارند در ده كيلومتري شمال غرب اين روستا در رشته كوههاي «گواز»، چشمههاي داغ آب معدني شفابخشي از دل كوه، بيرون ميجوشند كه از فراواني تركيبات گوگردي و آهني، شيريرنگ شدهاند؟ چند نفر وصف قلعه عظيم و اسرارآميز اين روستا را شنيدهاند؟ خيلي كم! خيلي خيلي كم! و به همين دليل است كه برخي ترجيح ميدهند امسال هم راهي ماسوله شوند و بيشتر وقت تعطيلاتشان را در ترافيك جاده روستا بگذرانند و در انبوه جمعيت، فرصت خلوت كردن با طبيعت را از دست بدهند تا ما روزنامهنگارها در پايان تعطيلات با تأسف گزارش كنيم: «ماسوله گنجايش اين همه گردشگر ورودي را ندارد! به بقيه ايران هم سري بزنيد!».
اما شما كه اين مطلب را خواندهايد امسال پالنگان را انتخاب كنيد، چون پالنگان، خلوت، خوش آب و هوا، پر از چشمهها و رودهاي خروشان و طبيعتي دست نخورده است با كردهاي مهرباني كه به اورامي سخن ميگويند و وقتي دلتنگ ميشوند با صدايي محزون سياه چمانه ميخوانند يا چپله يا گريان، اما اگر شاد باشند آن وقت بايد ببينيد با دو دستمال رنگي و يك دهل، چگونه هنرنمايي ميكنند. وقت رفتن فراموش نكنيد از پالنگانيهاي شريف، كشك و گيوه بخريد به رسم سوغات و اگر تعارفتان كردند به خوردن ولوشه يا غازينه يا شلمين، رد نكنيد چون غذاهاي كردي واقعا لذيذند!
پالنگان از راه شهرهاي كامياران و پاوه و سروآباد و سنندج قابل دسترسي است. پس بهانه نگيريد كه چون دقيقا نميدانيد كجاست آن را براي سفر انتخاب نميكنيد.
پالنگان از راه شهرهاي كامياران و پاوه و سروآباد و سنندج قابل دسترسي است. پس بهانه نگيريد كه چون دقيقا نميدانيد كجاست آن را براي سفر انتخاب نميكنيد.
كرمان ـ سيرچ
اينجا با كوير كنار نميآيد
همين ابتدا بايد اعتراف كنيم ما هم پيشتر مثل خيلي از خوانندگان اين مطلب، خيال ميكرديم كرمان استاني گرم و خشك و بي آب و علف است، اما شما هم بايد مثل ما روستاهاي طرز، لالهزار، ميمند، هرزا و … را ببينيد تا باور كنيد كرمان يك بهشت كوچك و دوستداشتني است كه كمتر كسي از همه جاذبههايش خبر دارد.
سخت است از بين روستاهاي ديدني كرمان، يكي را انتخاب كنيم، اما وقتي پاي اجبار به ميان ميآيد، ما به هزار و يك دليل، روستاي سيرچ از توابع بخش شهداد را براي معرفي ميپسنديم. ميپرسيد كدام دلايل؟ اول اينكه سيرچ، زادگاه هوشنگ مرادي كرماني، خالق «قصههاي مجيد» است، دوم آنكه روستاي ما، سروي تاريخي دارد كه سيرچيها ميگويند دوهزار سال از خدا عمر گرفته است. سوم روستاي پيشنهادي ما در مجاورت كوير واقع شده، اما در آن پيست اسكي زمستاني ساختهاند چون آب و هوايش با خلق و خوي كوير هيچ همخواني ندارد و خنك و كوهستاني است كه همين تضاد موجب شگفتيتان خواهد شد. چهارم اينكه در نزديكي سيرچ، رودخانهاي باصفا و كوهي بلند و مناسب براي كوهنوردي وجود دارد. پنجم آن كه سيرچ چشمههاي آب گرمي دارد كه كرمانيها، آنها را براي آبدرماني مناسبسازي كردهاند تا از گردشگران استقبالي درخور داشته باشند. و ششم با سفر به سيرچ ميتوانيد كره و روغن نباتي مرغوب، خشكبار، قاليچههاي كوچك و حصيربافتههاي تزئيني سوغاتي بخريد و … .
ما شش دليل از هزار و يك دليل سفر به سيرچ را گفتيم، حالا نوبت شماست كه از طريق جادههاي آسفالته شهرهاي كرمان يا شهداد، راهي سيرچ شويد تا شايد 995 دليل ديگر را هم پيدا كرديد.
سخت است از بين روستاهاي ديدني كرمان، يكي را انتخاب كنيم، اما وقتي پاي اجبار به ميان ميآيد، ما به هزار و يك دليل، روستاي سيرچ از توابع بخش شهداد را براي معرفي ميپسنديم. ميپرسيد كدام دلايل؟ اول اينكه سيرچ، زادگاه هوشنگ مرادي كرماني، خالق «قصههاي مجيد» است، دوم آنكه روستاي ما، سروي تاريخي دارد كه سيرچيها ميگويند دوهزار سال از خدا عمر گرفته است. سوم روستاي پيشنهادي ما در مجاورت كوير واقع شده، اما در آن پيست اسكي زمستاني ساختهاند چون آب و هوايش با خلق و خوي كوير هيچ همخواني ندارد و خنك و كوهستاني است كه همين تضاد موجب شگفتيتان خواهد شد. چهارم اينكه در نزديكي سيرچ، رودخانهاي باصفا و كوهي بلند و مناسب براي كوهنوردي وجود دارد. پنجم آن كه سيرچ چشمههاي آب گرمي دارد كه كرمانيها، آنها را براي آبدرماني مناسبسازي كردهاند تا از گردشگران استقبالي درخور داشته باشند. و ششم با سفر به سيرچ ميتوانيد كره و روغن نباتي مرغوب، خشكبار، قاليچههاي كوچك و حصيربافتههاي تزئيني سوغاتي بخريد و … .
ما شش دليل از هزار و يك دليل سفر به سيرچ را گفتيم، حالا نوبت شماست كه از طريق جادههاي آسفالته شهرهاي كرمان يا شهداد، راهي سيرچ شويد تا شايد 995 دليل ديگر را هم پيدا كرديد.
چند بار نام روستاي دركش از توابع بخش مركزي شهرستان مانه و سملقان به گوشتان خورده است؟ آيا دوست داريد مهمان كردهاي كرمانجي در خراسان شمالي شويد؟ تا حالا پيش آمده به آوازهاي محزون آنان، وقتي با دو تار همراه ميشود، گوش دهيد؟ تا به حال دوتارنوازي كرمانجيها را ديدهايد؟ از مهماننوازي و غيرتمنديشان شنيدهايد؟ وصف رسوم و سنتهايشان در عزا و جشن و … چطور؟ اگر راجع به همه اينها كنجكاويد، به روستاي دركش برويد كه مردمش بيشتر كردهاي كرمانجياند.
دركش روستاي خوش آب و هوا و كوهستاني است كه چشمههاي فراواني در اطرافش جريان دارند و يافتههاي باستانشناسي در حوالي برج تاريخي سبزعليخان قراچورلو و تپههاي اطرافش، نشان ميدهند اين روستا عمري دويست ساله دارد.
از زيباترين جاذبههاي طبيعي روستاي دركش، ميتوان به مراتع وسيع و سبز اطراف روستا، حواشي رودخانه زومار و دره كنداب در جنوب آن اشاره كرد، اما آنچه دوستداران طبيعت را به دركش ميكشاند، جنگل زيبا و انبوه بلوط در نزديكي آن است كه تنها جنگل بلوط شرق كشور به شمار ميرود.
يك نكته ديگر هم درباره دركش هست كه بد نيست آن را بدانيد. اين روستا بنا بر نظر گياهشناسان، گنجينهاي كمنظير از گياهان دارويي است، به گونهاي كه چند سال پيش، يكي از اين كارشناسان گفته بود، 380 گونه گياه دارويي در روستاي دركش شناسايي شده است كه 79 گونه از آنها بسيار ارزشمند هستند.
او براي نمونه از بابونه بجنورد به عنوان گياهي منحصر به فرد در درمان بيماريهاي گوارشي نام برده بود كه در حوالي اين روستا ميرويد. براي سفر به دركش از بجنورد به سمت آشخانه حركت كنيد و همين كه روستاي كلاته زمان صوفي را پشت سر گذاشتيد، نرسيده به جوزك، جادهاي فرعي شما را به روستا ميرساند.ممكن است از ما بپرسيد چرا از استان چهارمحال و بختياري كه سرزمين لالههاي واژگون است، روستاي آتشگاه از توابع بخش مركزي لردگان در استان چهارمحال و بختياري را انتخاب كردهايم كه كمتر لاله وحشي دارد كه به شما پاسخ ميدهيم، اولا لالهها معمولا در ارديبهشت باز ميشوند و در فروردين هنوز باز نشدهاند و ثانيا شك نكنيد طبيعت آتشگاه هم آنقدر بكر و دستنخورده است كه از سفر به آن پشيمان نميشويد.
قدمت اين روستا به دوره قاجار برميگردد؛ همان زماني كه عشاير بختياري آن را به عنوان يكي از ييلاقهاي خود پسنديدند و چادرهايشان را در مجاورت آبشارهاي زيباي آن كه در مساحتي سه كيلومتري گسترده شدهاند، برپا كردند.
برخي از پدربزرگهاي آنها ميگويند كه از پدربزرگهايشان شنيدهاند و پدربزرگهايشان از پدربزرگهايشان نقل كردهاند و پدربزرگ بزرگهاي آن پدربزرگها تعريف كردهاند كه … به هر حال مهم نيست دقيقا چه كسي گفته است، مهم اين است كه برخي بر اين باورند كه شايد نام روستاي كر كبود از نام دو اسب كه «كهر» و «كبود» صدايشان ميكردهاند، گرفته شده است.حتي اگر هيچيك از آن قلعهها و مساجد قديمي، دور و بر روستاي سهولان، از توابع بخش مركزي شهرستان مهاباد در آذربايجان غربي نبود، حتي اگر آن چشمههاي خروشان و باغهاي ميوه پربار، روستا را احاطه نكرده بودند، وسوسه سوار شدن بر قايقي پارويي و گردش در دالانهاي تو در توي غار معروف اين روستا، حتما ميتوانست هر گردشگري را به آنجا بكشاند؛ وسوسه ديدن قنديلهايي كه گاهي خوشه انگور شدهاند، گاه پروانه، گاهي پاي فيل، گاهي توت فرهنگي، گاه عروس دريايي و … .حتي از ديدن عكس روستاي قلعه رودخان از توابع بخش مركزي شهرستان فومن در استان گيلان هم لذت ميبريد و دلتان تازه ميشود تا چه رسد به اينكه آنجا باشيد و در هواي خنك و مطبوعش نفس عميق بكشيد و صداي هوش گياهان به گوشتان برسد و بوي سبزه مرطوب جنگل را حس كنيد و به آواز پرندگان گوش كنيد كه در اعماق آن سبزي يكدست ميخوانند.آنجا اگر كمي سر كيسه را شكل كنيد و يك جفت گيوه مرغوب هجيجي بخريد، كفشهايتان ديگر هرگز لنگه به لنگه نميشوند چون گيوه لنگه راست و چپ ندارد و يكي از اصليترين مكانهاي توليدش، روستاي هجيج از توابع بخش نوسود شهرستان پاوه در استان كرمانشاه است.
هجيج ـ كه برخي آن را با «ح جيمي» مينويسند و ميگويند به معناي دره سرسبز و عميق است ـ روستايي است كه همه خانههايشان از سنگ هستند و حتي يك آجر در آنها به كار نرفته است.